عـمــق فـاجـعـه
نوشته: دکترغلام محمد(  اسد) محسن زاده نوشته: دکترغلام محمد( اسد) محسن زاده

با گذشت چند روزی از فاجعه علی آباد قندز دگرکمتر کسی به قربانیان این فاجعه می اندیشد و از قربانیان آن حرفی به زبان می آرد .در روز پس از حادثه سیاست مداران  اتحادیه اروپا با شور و هیجان شگفتی رویداد را دنبال و  برارتش المان که از خلبانان امریکایی تقاضای  فروریختن بم  بر انسانهای که بدور دو تانکر ربوده شده تیل  توسط  طالب ها جمع شده بودند، تاختند.

وزیر خارجه فرانسه  این عمل را « خطای فاحش »  خواند و خانم  بنیتا فیریرو والدنر کمیسار امور خارجی اتحادیه اروپا گفت که «... فاجعه بایست مورد باز جویی قرارگیرد.»

دیوید میلی بند وزیر خارجه بریتانیا اعلام کرد که :

« ... ما باید  تضمین نمایم که چنین چیزی هیچگاهی رخ ندهد .»  سایر سیاستمداران ناتو وغرب اظهارات ضد و نقیضی نموده و گناه این  فاجعه انسانی را برگردن یکدیگر و بالاخره بالای طالب ها انداختند.

« ولسمشر! » آقای کرزی نیزنگرانی اش را ابراز و مثل همیش وعده بازجویی ازاین حادثه را دادند.

آقای اندرس فوگ راسموسن سکرتر جنرال ناتو اعلام کرد که ما به قربانیان این حادثه کمک های

« بشر دوستانه !؟ » مینمایم و وزیر خارجه ونخست وزیرالمان هم وعده کمک های مشابه را به قربانیان رخداد نمودند.

گزارشگر آژانس فرانس پرس فاجعه روز4 سپتامبر را چنین تعریف کرد :

«... بوی زننده جسد های سوخته در صبح  روز جمعه هوای اطراف دریای قندز را آلوده و همه جا  با جسد های پارچه پارچه باشنده گان ده ، فرش بود.»

سخن گوی وزرات صحت عامه افغانستان اعلام کرد که در این روز حدود 200 تا 250  باشنده گان

ده ای بدور تانک های ربوده شده جمع شده بودند.

منابع ارتش المان و  وزارت خاجه آنکشور رقم قربانیان را حدود 49 طالب! رقم دادند .بزودی رقم قربانیان این رخداد به  139 نفربالا رفت. که شماراصلی آنرا افراد بیگناه  تشکیل میداد.

دیروز خاکستر شناسان! رژیم کابل پس از«  بو»  و «چشیدن»  خاکستر و لاش قربانیان گزارش

با اهمیتی!  تهیه و در آن کشف بزرگ شان، دایر بر اینکه بیشراز60 کشته طالب! وحدود 30 تن قربانی افراد ملکی بودند را به خورد جهانیان دادند.

آنها به جهان ابلاغ نمودند که تقصیر بمباردمان قوای ناتو و کشته شدن افراد ملکی برگردن طالب ها میباشد.

پس از گذشت یک هفته گرد و خاک فراموشی بر سر قربانیان این فاجعه ریخت و خبر دیگری و بم ریزی تازه تری جای آنرا در تیتر رسانه های جهانی پُرکرد.

 دیگر سیاستمداری را نمیتوان پیدا کرد که دل در این غم آشفته سازد و یادی از مادر یکه فرزنداش در باروت و تیل سوخت و گل های آرزو و امیدایش پرپر شد، نماید.

کی با فرزندی که لاش سوخته پدر و مادر را برشانه کش و تسلیم قبر دسته جمعی میکند، همبسته گی و غم شریکی مینماید ؟

اگر رسانه های افغانی  خود مان را بنگریم با ذره بین هم نمیتوان خبر و یا خبرکی در باره این رخداد جانکاه و درد آورکه نمونه ای از صد ها رخداد مشابه درافغانستان میباشد یافت.

در خور یاد است که واشنگتن ، ناتو ،ایساف ومسوولین اداره کابل مانند گذشته و رخداد های مشابه  دو چیزبرای قربانیان فاجعه، مردم افغانستان وجهان وعده دادند :

ـ بازجویی از چگونه گی حادثه ، و

ـ وعده کمک و یاری به قربانیان حادثه .

آنها در این وعده های فریبکارانه و میان تهی  که بخاطر اغوا مردم می نمایند هر گز حرفی در باره

مواخذه و بازداشت عاملین جنایت بزبان نیاورده و نمی آورند.

بر بنیاد گزارش خبر نگار آژانس فرانس پرس  رخداد صبح جمعه 4 سپتامبر در قندز را میتوان  چنین ترسیم کرد:

«...طالب ها دو تانکر تیل مربوط به ناتو را ربوده و آنرا به محله علی آباد  برده به مردم گفتند  بیاید  و تیل مفت را برای نیاز تان بردارید .

مردم ، خورد و بزرگ ، زن و مرد با بشکه، بوتل و ظرف های  دست داشته به طرف تانکر های دزدی شده شتافتند. دراین اثنا هواپیما های جنگی ناتو بر سرآنها بم ریخت و تیل و تانکر و طالب و انسان بیگناه و فقر زده ای که  بخاطربدست آوردن یک گیلن تیل رایگان  شتافته بود، را به کام مرگ برد.

عجیب قیمت گرانی برای یک گیلن تیل !

درهر گوشه و خط این تابلوی دلخراش، جانکاه و درد آور،  فقط  چهره کشنده  فقر را که  بر استخوان سوخته و پوست سیاه و آلوده با تکه  پارچه بشکه های آهنی ،پلاستیک  و توته های بم حک شده است را میتوان خواند.

« بوی  زننده » انسان سوخته وطن ، بوی فقر، گرسنگی  و بی سرنوشتی است که با باد های سرگردان به  سراسر افغانستان می رود. وغم جانکاه از دست رفته گان ، غم فقریست که تا استخوان اکثریت مطلق مردم افغانستان رسیده است .

پهنا و عمق این غم سخت بزرگ وفراگستر است .

ناتو ، واشنگتن ، ایساف و حاکمان رژیم کابل  تلاش دارند تا پیوند و رابطه فقر با جنگ در افغانستان را اگاهانه نفی نموده و از ظلم موضعی حرف میزنند که در نتیجه وضع امنیتی ناشی از « جنگ با ترور » بوجود آمده است .

 فقر جانکاهی که دامنگیر  قریب 80 در صد مردم افغانستان شده و در تاریخ سده گذشته کشور نظیر نداشت ، فقر ساختاری بوده که با آن  بایست منحیث یکی از معضله های بنیادی جامعه برخورد شود.

 بر بنیاد آمار منتشره سازمانهای بین المللی ، افغانستان بالا ترین میزان فقر در میان کشور های جنوب آسیا را دارد .20 میلیون افغان پاینتر از خط فقر به سر میبرند.

افغانستان در ارتش گرسنگان جهان سهم برجسته ای دارد.

در شمار 30000 کودک پاینتر از سن پنج که روزانه به آغوش مرگ تسلیم میگردند ،سهم کودکان

 افغان چشمگیر است .

 نبود کار، افزایش رقم بیکاری ،پایین بودن قدرت خرید، عدم دسترسی  به موادغذای ،نبود دارو و درمان ، آب آشامیدنی و  محیط سالم زیست ...و ده ها ناهنجاری دیگر باعث آن میگردد که فقر ساختاری و پا بر جا  در دراز مدت مرگ و میر ، ناجوری و صد ها مصیبت دامن گستر دیگر اجتماعی را ببار بیاورد.

فقردارای  چهره های زیادیست .

فقر جنگ آفرین است!

آنجایکه بیداد جنگ زبانه میکشد فقر حاکم است و آنجایی که فقر است جنگ است.برای همین هم است که در نتیجه فقر دامنه جنگ در افغانستان پهنه بیشتربه خود میگیرد.

 آن های که در برابر چشمان شان فقر، جگرگوشه های شآنرا را با خود میبرد از سر ناسازگار ی و مجبوریت بخاطر زنده ماندن و حفظ ابرو به سپاه جنگ میپیوندند.

پژوهش های انجام شده توسط  سازمان« فقـر جهانی» نشان میدهد که در جوامع فقیر وکمتر رشد یافته امکان درگیری  و جنگ های داخلی  به مراتب بیشتر از کشور های پیشرفته میباشد .

مسوول برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد مینویسد که: 

« ...فقر زهری برای محیط زیست است

فقر در بسیاری از کشور های کمتر رشد یافته جهان  یکی از عوامل ویران کننده محیط زیست به شمار میرود. در عین حال فقیرها قربانی های اول و اصلی ویرانی محیط زیست توسط سرمایه داران و گروه های مافیایی اند.

امروزافغانستان در زیرسایه و پناه ناتو و کشورهای پیشرفته سرمایه داری شاهد گسترش فقرجانکاه ، توسعه پهنه جنگ ، ویرانی  بی حـد و حصر محیط زیست ، افزایش بدبختی، مرض و وابسته گی به مواد مخدره ، از بین رفتن دارایی های مردم و نابودی شبکه  خدمات اجتماعی تجربه شده با سبسایدی دولت از نوع کوپون مواد غذایی و خدمات دارویی و  ... میباشند. نظام بجای فرا کشیدن و به  کارگیری استعداد و نیروی انسانی فرزندان افغان، مصروف فرو کشتن و نابودی این استعداد ها است.

قبل از آنکه امریکا و ناتو به افغانستان  بریزند و « بازار آزاد »  اکثریت مردم افغانستان را به فقر بکشانند ، در سپتامبر 2000 عیسایی درهمایش هزاره ( اسامبله هزاره ) در جریان پنجاه و پنجمین اجلاس عمومی  سازمان ملل متحد در نیویارک  تصمیم اتخاذ شد که  تا سال 2015  فقر در جهان به نصف کاهش یابد.

علت این تصمیم گسترش چشمگیر فقر درجهان بود، که دامنگیر یک پنجم سکنه جهان میشد.

بیشتر از 700 میلیون انسان در گرسنه گی بسر برده و 115 میلیون کودک امکان رفتن به مکتب را نداشتند و ارقام تکان دهنده دیگر از این قماش.

 در این کنفرانس همه اعضا  سازمان ملل متحد تعهد کردند تا :

ـ در برابر فقر مبارزه کنند،

ـ برای تامین صلح بکوشند و

 ـ به خاطرحفظ محیط زیست تلاش نمایند.

کشور های عضوسازمان ملل متحد تعهد به  قبولی کرامت انسانی ،برابری ، دموکراسی ، صلح ، امنیت و خلع سلاح ، حفظ محیط زیست ، رشد و مبارزه با فقر نمودند.

با در نظر داشت این تعهدات کشورهای پیشرفته سرمایه داری  ، میزان سرسام آوری « کمک » جامعه جهانی در کنفرانس های بن ، توکیو ،لندن و پاریس به افغانستان، انتظار آن میرفت که دگر گونی های مثبتی در افغانستان رونما شده و میلیارد های دالریکه بنام مردم افغانستان و زیر عنوان « رشد اقتصادی  و بازسازی » افغانستان جمع شد ،اثرات مثبتی در زنده گی مردم ببار آورد.

 از برکت اقتصاد بازار آزاد،حاکمیت اقتصادی و سیستم اداره مافیای ، خصوصی سازی و غارت بی مانند دارایی های مردم ، افزایش سرسام آور قیمت ها ، پایین بودن سطح در آمد مردم... امروز فاصله میان فقر و ثروت در افغانستان به جای کشید ، که کشور ما نظیر آنرا ندیده بود.    

قشر کوچک زورمند طی چند سالی به چنان ثروت های افسانه ای دست یافتند که تاریخ نظیر آنرا ندیده بود .10 در صد مردم  به 90 در صد و 90 در صد مردم فقط به 10 در صد ثروت تکیه دارند.

اگرنیرو های ترقی خواه و انسان دوست در برابر این گرایش وحشت ناک چاره ایی جستجوننمایند  ودر اتحاد با مردم در برابر این بی عدالتی اجتماعی  به پا نخیزند و متحد نشوند ، این فقر تاثیرات کشنده ای بر نسل های بعدی و آینده کشور بجا خواهد گذاشت که درد آن  سوزنده تراز هر بمی است که امروز بر فرق مردم میریزد. 

سکوت نارواست .اگربر نامه و استراتیژی  مشخص ملی بخاطرایجاد کار، کاهش فقر و گرسنگی، پیشکش نمودن خدمات بهتر بهداشتی و اجتماعی و بیرون رفت از این وضع راه اندازی نشود ،ما در آینده با یک نسل ناجور، عقب مانده از نظر جسمی و عقلی و معتاد سروکارخواهیم داشت که بخاطر زنده ماندن ، حق زنده گی از دیگران را گرفته و آماده انجام هر نوع جنایت خواهد بود.

اینست عمق و پهنای فاجعه ای که در رخداد قندز، موجودیت میلیون ها گدا در خیابان های کشور، سُفره های افطاری  با نان قاق پوپنک زده بازار کاه فروشی ... چهره ضد انسانی اش را نشان داده  و باعث ننگ و نفرین بر مدافعان دروغین اسلام ،عدالت و اخوت اسلامی ، این حقه بازان حاکم بر سرنوشت مردم و  یاران غارت گر و جفا پیشه جهانی شان  میگردد.


September 17th, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات